این همان چیزی است که یک دستیار شخصی برای آن است، تا زمانی که رئیس می خواهد همیشه آنجا باشد. و آنچه را که او می خواهد انجام دهد. این مرد می خواست تنش را از بین ببرد - دستیار بدون تردید در دسترس بود و از او سوء استفاده کرد. با توجه به گریه ها و آه های او نتیجه بگیرید - این همان کاری است که او دوست دارد!
این که خواهر به نظر برادر رضاعی اش علاقه مند باشد ستودنی است. و شایستگی او را از دیدگاه یک مرد ارزیابی کند که او می تواند. اما اینکه از او بخواهی جلوی او تکان بخورد، عجیب است. او می خواهد او را بگیرد، اینطور نیست؟ فقط این دختر شلخته اصلاً نمی ترسد - دقیقاً همان چیزی است که او می خواهد. او در نهایت یک گودال کل را روی شکم او ریخت! راندش
چه عکاس گستاخی، پاپاراتزی لعنتی. از بالکن وارد شد و تقریباً لنز را در خرخر جوجه گذاشت. و او آنجا دراز کشیده است و فکر می کند: "چرا شوهرم حرف نمی زند؟ شاید این یک شوخی است. و شوهر هم همین فکر را در مورد او می کند و او حتی سخت تر به الاغ او می کوبد! و اینگونه بود که آنها یک زوج را درگیر کردند. لعنتی، باید پرده ها را ببندیم!